مشق عشق

در بهشت زندگی کنیم ...

مشق عشق

در بهشت زندگی کنیم ...

زلال سخن

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
هر گاه مردى تنگدست باشد و به اندازه نیاز خود و خانواده اش کار کند و در پى حرام نرود ، همانند مجاهدِ در راه خدا است .

دوستان
۲۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۳۹

کبوتر با کبوتر

کبوتر با کبوتر(1)                           

می‌گویند زندگی ما سه نقطه عطف دارد ؛ تولد ، ازدواج و مرگ . از این سه مورد ، ما نظارت و تسلطی بر تولد و مرگمان نداریم . زمانی متولد می‌شویم و زمانی می‌میریم و تعیین زمان و مکان و چگونگی این دو خارج از توان و امکانات انسانی ماست . چنین به نظر می‌رسد که در رویداد دوم یعنی ازدواج ، نقش انتخاب فردی تعیین کننده است .

ازدواج و کم و کیف آن برای ما امری از پیش تعیین شده و محتوم نیست . امروز بیشترمان اعتقاد داریم ، می‌توانیم با انتخابی که هنگام ازدواج می‌کنیم ، خودمان سرنوشت و آینده فردی و خانوادگی‌مان را رقم بزنیم .

این تصور در زمانه ما تا حد زیادی با واقعیت مطابق است . در میان بسیاری از قشرهای اجتماعی ، ازدواج پدیده‌ای است که در نسبت مستقیم با سرنوشت و آینده فرد قرار دارد و از این رو فرد کاملا حق دارد برای سرنوشتش تصمیم بگیرد و آن‌چنان که دلخواه اوست دست به انتخاب همسر و شیوه زندگی خانوادگی‌اش بزند .

این انتخاب در دوره و زمانه ما هم البته کاملا و آن‌طور که غالبا پنداشته می‌شود ، انتخابی آزاد و فارغ از محدودیت‌های اجتماعی نیست . همه ما پیش از تولد ، موقعیت اجتماعی معینی داریم . در خانواده‌ای متولد می‌شویم که جامعه جایگاه اجتماعی و اقتصادی مشخصی به آن اعطا کرده است . موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانوادگی ما تعیین‌کننده جایگاه طبقاتی ما در جامعه است . این موقعیت طبقاتی ماست که تعیین می‌کند در طول زندگی با چه کسانی ارتباط مداوم داشته باشیم ، به چه مشاغلی رو بیاوریم و با چه کسی ازدواج کنیم .


پادشاه و گدا

در فیلم‌های هندی یا فیلم‌های قدیمی ایرانی ، بسیار دیده‌ایم قصه‌ دختر خانواده‌ میلیاردری را که در جریان اتفاقاتی غریب ، یک دل نه صد دل عاشق پسر کارگر یا شوفر تاکسی آس و پاس می‌شود . بسیاری از قصه‌ها بازتاب رویاهای دست نیافتنی آدم‌ها است و شاید بتوان گفت این دسته از فیلم‌های سینمایی هم ، تصویر رویاهایی است که تحقق‌شان در واقعیت بسیار بعید به نظر می‌رسد . در دنیای اجتماعی اطراف ما همه چیز طبقه‌بندی شده است . شهرها ، محله‌ها و بخش‌های مختلفی دارد که جای زندگی مردمی از طبقات مشخص است .

بالاشهری‌ها و پایین‌شهری‌ها و تقسیمات پیچیده‌ای که در درون محلات این مناطق وجود دارد ، همه کمک می‌کند تفکیک و تمایز میان طبقات بیشتر و واضح‌تر شود . بخش مهمی از ارتباطات روزمره آدم‌ها در همین محله‌ها می‌گذرد . این که در کجا زندگی می‌کنیم ، خود تا حدی تعیین‌کننده آدم‌هایی است که با آنها ارتباط خواهیم داشت . خیلی از ازدواج‌ها در چارچوب همین روابط شکل می‌گیرد . این نوع روابط باعث می‌شود زن و مرد نزدیکی طبقاتی بیشتری با هم داشته باشند .

 

همه چیز شبیه هم

چیزهای دیگری هم هست که دخترها و پسرهایی را که موقعیت اقتصادی و اجتماعی مشابهی دارند به هم نزدیک می‌کند . جایگاه اجتماعی مشابه ، باعث شکل‌گیری ویژگی‌های فرهنگی و روان‌شناختی مشابهی در افراد می‌شود . مثلا سبک زندگی کارمندان یا کارگرانی که درآمد تقریبا یکسانی دارند ، بسیار به هم شبیه است . خانواده‌ آنها فضاهای اجتماعی یکسانی را تجربه می‌کنند ، فرزندانشان به مدارس دولتی شبیه به هم می‌روند ، از فروشگاه‌های مشابه خرید می‌کنند ، تفریحات مشابهی دارند و حتی جنس رفتار و گفتارهایشان به هم شباهت دارد تا آنجا که حرف همدیگر را بهتر می‌فهمند و بهتر با هم ارتباط برقرار می‌کنند .

می‌شود پیش‌بینی کرد که در بیشتر موارد گفت‌وگوی کارگر با صاحب کارخانه کمتر به نتیجه خواهد رسید تا گفت‌وگوی دو کارگر با هم . این واقعیت به خاطر حسن‌نیت نداشتن کارگر یا صاحب کارخانه در گفت‌وگوی دوطرفه نیست ، بلکه بیشتر به این دلیل است که این دو نفر پیشینه فرهنگی متفاوتی با هم دارند و همین مسأله باعث سوء‌تفاهم‌ ، برداشت‌های نادرست و مجادله‌های بسیار می‌شود .

معمولا بهترین دوستان ما افرادی هستند که موقعیت اجتماعی مشابهی با ما دارند . این واقعیت ، هم ناشی از ارتباطاتی است که ما به صورت ناگزیر بیشتر با افراد همسان با خودمان داریم و هم ناشی از تمایل خود ما به برقراری رابطه نزدیک با کسانی است که بیشتر آنها را به خود شبیه می‌پنداریم چون این دسته حرفمان را بهتر می‌فهمند و به عبارت دیگر با آنها ادبیات مشترکی داریم .

این مسأله در خصوص ازدواج و همسرگزینی هم تا حدود زیادی صادق است . بیشتر ازدواج‌ها بین زنان و مردانی که دارای موقعیت خانوادگی اجتماعی و اقتصادی مشابهی هستند ، صورت می‌گیرد .


ادامه دارد ...


بخش کلوپ ازدواج تبیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی